در این جهان پر از شگفتی، قانونهای زیبایی وجود دارند که قبل از ما بودهاند، در زمان ما هستند و بعد از ما نیز با قدرت، خواهند بود. قانون بخشش یکی از همین قانونهای زیبا و شگفت انگیز است.
قانون بخشش اینگونه عمل میکند که اگر کسی چیزی را به دیگران ببخشد،
به اندازه همان چیزی که بخشیده و حتی بیشتر از آن را دریافت خواهد کرد.
در نگاه اول، قانونی ساده و بسیار جذاب است اما هر کسی به سمت انجامش نمیرود. چون به بخش دوم این قانون که همان بازگشت اموال یا چیزهای بخشیده شده است، زیاد اعتماد نداریم.
چه ما باور کنیم و چه نکنیم،
این قانون شگفت انگیز وجود دارد، فعال است
و در زندگی خیلی از آدمهایی که ما نمیشناسیم و شاید هیچ وقت هم فرصت شناختن آنها را پیدا نکنیم، جریان دارد.
در این سری از مقالهها میخواهیم در مورد قدرت بخشش صحبت کنیم. بایدها و نبایدهای قانون بخشیدن را در قالب پرسشهایی بیان کرده، به دنبال پاسخهای درست آن بگردیم و نکتههایی را لا به لای ماجراهای زندگیمان پیدا کنیم که شاید برای سالها باعث شدهاند تا ما از معنای واقعی بخشیدن غافل بمانیم.
» چرا بخشیدن، ترسناک است؟
کُری خواندن، وقتی که هنوز وارد میدان نشدهایم، خیلی ساده است. میتوان افراد زیادی را پشت سر هم ردیف کرد و ساعتها در مورد بخشیدن و فواید آن سخنها گفت. اما وقتی قرار باشد میکروفون را زمین بگذاریم، گیوههایمان را ور بکشیم و وارد میدان شویم، ماجرا عوض میشود.
دیگر از آن سکانس رویایی که ساعتها در موردش سخن میگفتیم خبری نیست. الان در مقابل دیدگانمان جز یک بیابان برهوت، یکی دو تا چاه خشکیده و چند خس و خاشاک که برای خودشان جولان میدهند چیزی وجود ندارد.
اما چرا این گونه است؟
چرا وقتی نوبت به عمل میرسد و توپ بخشش به میدان ما میافتد اینقدر دادن، سخت میشود؟
اگر بخواهم خیلی ساده به این پرسش پاسخ دهم، میگویم چون خیلی زیاد فکر میکنیم! اغلبمان تا اسم بخشش به میان میآید ناگهان به فکر راهاندازی کسب و کارمان میافتیم، به فکر قسطهای بانکیمان، به فکر شهریه دانشگاه، اختلاف طبقاتی در جامعه و ناگهان به این نتیجه میرسیم که ای بابا! من الان خودم مستحق دریافت کمک هستم از کجا پول بیاورم و بخشش کنم؟
اصل ماجرا این است که در این جور وقتها کمالگرایی یقهمان را میگیرد. فکر میکنیم که بخشیدن فقط متعلق به افراد پر درآمد و خیلی پولدار است. کسانی که به قول معروف، پول از پارویشان بالا میرود و با بخشیدن مقدار اندکی از اموالشان، چیزی از آنها کم نمیشود. با خودمان فکر میکنیم که اگر ما با این مقدار از درآمدمان، شروع به بخشیدن کنیم ظرف یکی دو روز ورشکسته میشویم. باید صبر کنیم تا به مقدار درآمد رویاییمان برسیم و سپس بخشیدن را شروع کنیم.
باید تلاش کنیم که سرمایه خود را راکد نگه داریم تا از طریق آن خوب زندگی کنیم. نباید فکر کنید آنچه که میبخشید از طریق همان آدمی که به او بخشیدهاید به شما باز میگردد. اما به شما اطمینان میدهم که بیشتر از آنچه بخشیدهاید را دریافت خواهید کرد.
چارلز فیلمور
» بخشیدن داریم تا بخشیدن
جهان هستی، بسیار مرموز و عجیب رفتار میکند. در همین هوایی که نفس میکشیم عدهای با بخشیدن پولشان به دیگران دچار دردسر میشوند، ماجراهای عجیب و غریبی برایشان رخ میدهد و در نهایت به این نتیجه میرسند که واقعا پولشان را به هدر دادهاند. در آن طرف میدان، عدهای با کمک بسیار کمی، فرصتهای عجیب و باورنکردنی به سراغشان میآید و ماجراهای خوبی را تجربه میکنند که رخ دادنشان به این راحتی و سرعت، حتی به ذهنشان هم خطور نمیکرد. چه ماجرایی پشت این بخششها پنهان شده است که نتیجهشان از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد؟
دوستان عزیزم، بخشیدن چیز پیچیدهای نیست. ولی چون ما آدمها فکر میکنیم چیزهای رایگان و ساده، حتما کلکی در پشت خود پنهان کردهاند و قصد ندارند چیزی به ما بدهند، دوست داریم فکر کنیم که بخشش هم چیز پیچیده و حتی سختی است که حالا حالاها نباید نزدیکش شویم.
جالب این جا است که با وجود این همه نگرانی و حساب و کتاب، جهان هستی اصلا به مقدار، کاری ندارد. فرقی نمیکند که یک هزار تومانی را ببخشیم یا یک میلیارد تومان، چون قانون بخشش با این چیزها فعال نمیشود.
بیشتر بخوانید: دیپاک چوپرا توضیح میدهد با قانون بخشش چطور زندگی دلخواهتان را خلق کنید
پرسش اول: قانون بخشش چه زمانی فعال میشود؟
بیشتر وقتها در دنیای آدمها واژه بخشش دچار یک سوتفاهم میشود. وقتی خوب دو دو تا چهارتا میکنیم، متوجه میشویم که ما اسم خیلی از چیزها را بخشش میگذاریم در حالی که واقعا بخشش نیستند. درست مانند سپاسگزاری کردن، اگر بخششی که میکنیم، تغییری در زندگی ما ایجاد نکند، پس بخشش ما با چرتکه جهان هستی و نظام شگفت انگیزی که خدا آفریده است بخشش محسوب نمیشود.
در نظر جهان هستی و کائنات، تنها یک چیز به عنوان بخشش شناخته میشود و آن هم زمانی است که بخشیدن با احساس ما درگیر شود. به زبان سادهتر، درون تکتک ما، یک دستگاه شناسایی بخشش وجود دارد که بسیار دقیق کار میکند و هیچ وقت هم دچار خطا نمیشود. این دستگاه شناسایی بخشش، حال خوب ما یا همان احساس خوبمان در لحظه بخشش است.
بخشیدن، زمانی واقعا بخشیدن به حساب میآید
که با انجام آن، احساس خیلی خوبی را به دست آوریم.
» انجام وظیفه، بخشیدن نیست
همه ما به عنوانهای مختلفی، بر حسب وظیفه یا اجبار، مبالغی را به دیگران یا سازمانها میپردازیم. آیا تا به حال شده که از پرداخت این مبالغ خوشحال شویم؟ آنقدر که اشکمان دربیاید و احساس کنیم هیچ خوشی بالاتر از این آفریده نشده است؟ تا به حال شده که پس از پرداخت قبض گازتان احساس کنید که آسمان آبیتر شده است یا پرندگان چه خوش صداتر شدهاند؟
انجام وظیفه، هرگز بخشش محسوب نمیشود. هیچ کس نمیتواند با خودش اینطور حساب و کتاب کند که بله…چون من مالیات اموالم را میدهم یا قبضهایم را پرداخت میکنم و این پولها در نهایت، صرف آبادانی کشور میشود پس من در حال بخشش اموالم به دیگران هستم.
» فرق بخشیدن با بقیه دادنها
حقیقت این است که قانون بخشش به وظیفه، حس انسان دوستی یا کمک به هم نوع، کاری ندارد. در یک کلام، حتی اگر کسی با پولش به سازمانهای خیریه کمک کند، مسجد، مدرسه یا بیمارستان بسازد اما با این کارش، از اعماق قلبش، احساس شادمانی نکند، در واقع کار خاصی انجام نداده و فقط پولش را خرج کرده است! چون قانون بخشش، فقط و فقط به احساس ما متصل است. البته، همه میدانیم که پرداخت قبض گاز، کمک به سازمانهای خیریه یا ساختن مدرسه و بیمارستان، کارهای بسیار شایستهای هستند اما تنها چیزی که حساب آن را از بخشش جدا میکند، احساس درونی ما در زمان انجام این کارها است.
همه چیز، همه چیز به احساس ما بستگی دارد.
کائنات به زبان احساس ما سخن میگویند،
به احساس ما پاسخ میدهند
و مشابه آنچه احساس میکنیم را برایمان فراهم میکنند.
در قسمت بعدی این سری از مقالهها جزئیات بیشتری را در مورد احساسمان در زمان بخشیدن روشن میکنیم و به پرسشهای بسیار جالبی در مورد قدرت بخشیدن پاسخ میدهیم تا بتوانیم از این قانون شگفتانگیز به نفع خودمان و جهانی که در آن نفس میکشیم، استفاده کنیم.
← قسمت دوم
نمناک ترین سایت ایرانی...
ما را در سایت نمناک ترین سایت ایرانی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : رسولانی علیرضا namnakid بازدید : 199 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 18:47