به گزارش
خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ سریال «سوران» از دو هفته پیش پخش خود را در تلویزیون آغاز کرده است و تاکنون 4 قسمت از این سریال از شبکه یک سیما به پخش رسیده است. این سریال اقتباسی مستقیم از کتاب «عصرهای
کریسکان»؛ خاطرات امیر سعید زاده نوشته کیانوش گلزار راغب است.
در نمایشگاه کتاب 1402 چندین نشست نقد و بررسی برای سریال سوران و کتاب عصرهای با حضور منتقدان و تهیه کننده و عوامل فیلم برگزار شد. سازمان سینمایی سوره با همکاری انتشارات سوره که هر دو زیرنظر حوزه هنری هستند با یک پروپاگاندای رسانهای تبلیغات بسیاری را برای این سریال انجام دادند.
پخش بروشورهایی از سریال به اشکال مختلف که تداعی کننده قسمتی از سریال بود. غرفه سوره مهر بروشوری همراه با یک لینک کیوآر منتشر کرد که با اسکنکردن این کد میتوانستیم به تیزر صوتی آن در اپلیکیشن پخش پادکست داخلی «شنوتو» دست پیدا کنیم. این روش تبلیغ نوآورانه اولین بار است که درباره یک فیلم یا سریال صورت میگیرد. همچنین کارت پستال معرفی شخصیتهای اصلی همراه با دیالوگهای مختلف از زبان آنها در معرفی قصه، از جمله برنامههای طراحی شده برای ارتباط میان کتاب و سریال بود. همچنین ۵ کانتر سیار در سالن ناشران عمومی برای معرفی سریال مستقر شده بود.
راوی این کتاب، امیر سعیدزاده در سازمانی عضویت ندارد و نیرویی آزاد محسوب میشود؛ با این حال در مأموریتهای اطلاعاتی و عملیاتی حضور پیدا میکند و همچنین برای شناسایی به مأموریتهای خارج از کشور میرود. بعد از آن وارد سپاه میشود.
سعیدزاده از مسلمان اهل سنت است که در سال ۵۹ اسیر حزب کومله میشود و از آنجا میگریزد. وی در خصوص این دوره از اسارت میگوید: «کسی که به مملکت خودش خدمت میکند و عقیدهای غیر از سوسیالیستی دارد، برازنده صفتهایی چون مزدور و خودفروش نیست. به همین دلیل مقاومت میکردم و عقاید آنها را نپذیرفتم. کومله هم در شهرک «ربک» اسیرم کرد و بعد از چند جابهجایی به زندان مرکزی بردند که آنجا آقای گلزار، نویسنده همین کتاب را دیدم. آن موقع ایشان جوان رعنایی بود و هنوز سبیل درنیاورده بود.»
سریال سوران خط اصلی قصه کتاب عصرهای کریسکان را دارد حتی گاهی دیالوگها عین به عین تکرار شده است اما به دلایل دراماتیک سینمایی قسمتهایی از داستان یا جزیی یا کلی دستخوش تغییرات شده است. اسم شخصیت اصلی داستان درکتاب سعید است و در سریال سوران نام گذاری شده است.
به عنوان مثال در سریال وقتی سوران توسط ساواک دستگیر میشود شاهد دیالوگهایی هستیم که عینا در کتاب آمده است:
«جفایی جا میخورد و سرش را بلند میکند و میگوید: عجب! کاک سعید اوضاعت خرابه! کارت زاره! اگه همکاری نکنی کار دست خودت میدی. از دست منم کاری بر نمیاد.
-چه همکاری؟
-میگن نوار خرابکارا رو پخش میکنی. همکاری کن تا نذارم اذیتت کنن. بگو نوار رو از کجا آوردی و به کیا دادی؟ چطوری دستت رسیده؟
-نمیدونم والا.
-تو همکاری کن قول میدم نجاتت بدم. قول میدم موتور برات بخرم. موتور دوس داری؟
-آره خیلی دوست دارم
- این نوار سخنرانی رو از کجا آوردی؟کی بهت داد؟
-یه غریبه بهم داد توی خیابون. بچرخم میبینمش.»
نکته قابل توجه در داستان این است که در فیلم، احتمالا برای جذاب تر شدن یا به نوعی قهرمان سازی، شخصیت اصلی یعنی سوران تقریبا به نسبت کتاب شخصیتی آگاه و مبارزی جدی نمایش داده شده است در صورتی که در کتاب این شخصیت خیلی متوجه نیست که دقیقا مشغول به چه کاری است و کارش چه نتایجی دارد.
اقتباس مستقیم از کتاب به نظر باید برای بینندگان جذاب باشد چرا که با تغییرات صورت گرفته مخاطب منتظر میماند ببیند آخر داستان چه میشود. اقتباس از کتاب به این معنا نیست که ما داستان را بدانیم و فیلم برایمان لو رفته باشد بلکه فیلمی تولید میشود که از قبل مخاطب داشته و دارد. مخاطبی آگاه که خط اصلی داستان را میداند و میخواهد ببیند این داستانی که خوانده است چگونه به تصویر کشده شده است.
برعکس هم ممکن است اتفاق بیفتد بسیاری بعد از دیدن فیلم به دوست دارند کتاب را بخرند و بخوانند تا با واقعیت زندگی شخصیت اصلی از زبان خودش آشنا و به روایت خودش و اطرافیانش آشنا شوند. اتفاقی که بعد از نمایش فیلم «غریب» افتاد و فروش کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» چند برابر شد تاجایی که در روز سوم نمایشگاه کتاب موجودی این کتاب به پایان رسید.
باید دید این فیلم تا چه حد جذاب است و کسی را ترغیب به خرید کتاب عصرهای کریسکان میکند یا خیر؟ البته نوع پخش این فیلم که چهارشنبه و پنجشنبه شب پخش میشود و گویا مخاطبان هنوز به این نوع پخش عادت ندارند و ممکن است در میزان دیده شدن سریال تاثیر بگذارد.
نمناک ترین سایت ایرانی...
ما را در سایت نمناک ترین سایت ایرانی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : رسولانی علیرضا namnakid بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 28 خرداد 1402 ساعت: 16:11